دانلود آهنگ محمد موتینا آخرین جمعه

آخرین جمعه ی کثیف دنیا بود ،
آخرین جمعه ای که رفت تو بارون
آخرین ساعتای ناب خوشبختی
آخرین ثانیه های  زندگی با اون

چمدونش رو بسته بود از قبل
منتظر بود و قصد رفتن داشت
تا که گفتم نکن نرو بس کن
ایستادو چترشو برداشت

بوق ماشین و دست و حلقه ی در
رفتن او سکانس آخر بود
مثل یک زلزله خرابم کرد
چشم من مثل چتر اون تر بود

رفتنش رو نگاه میکردم
کل دنیامو با خودش میبرد
او نفهمید هوا تو دستاشه
توی ششهای من نفس میمرد.

نیمی از شب گذشت و من بازم
مثل شبهای رفته رفته بیدارم
فکر اینکه چرا ولم کردی ..
لحظه لحظه لحظه  میده آزارم

وقشته تمومش کنم دیگه
گریه ها یی که موند از اینهمه درد
صبح فردا به  شهر میپیچه
از بلندی سقوط کرد اون مرد